الناالنا، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 18 روز سن داره

Georgia

Ne mütlü türk deyene🇦🇿

کاشکی میشد بهت بگم...

  کاشکی میشد بهت بگم چقدر صداتو دوست دارم.... جان دلم ؛ النایم دو ماهه اگاهانه صدایمان میزنی بابایی مامان پشت هم تو خونه میگی باباش بابایی..ولی وقتی منو میبینی یه مکث ناز میکنی یه لبخند خوشگل...من فدای دندونات بشم...و میگی ماما؛ صدای تو زیباترین ملودی که تا حالا شنیدم...ظریف...ارام...خوش اهنگ وای که نمیدونی چه حسی دارم...میخواستم مطمئن بشم منو صدا میزنی... شدم ...جون گرفتم...عاشقتر از پیشت شدم چرا اینقدر وابسته ی بودنت شدم...؟!حتی وقتی خوابی...دلتنگت میشم هربار صدام میزنی.... نمیدونی چه میکنی بامن...یه هیجان توصیف نشدنی...مثل وقتی ترن هوایی سوار میشم... نمیدونم این هیجان همیشگیه؟؟ کاشک...
15 ارديبهشت 1391

دخترم عاشقتم

  دختر بی نظیرم هر روز عاشقترت میشوم وهر روز فکر میکنم امروز نهایت عشق است اما.... فردا می اید و من.... خدا را سپاس میگویم از این نعمت عظیم ... مادر بودنم !!! شیرخواره من... شیره جانم هزاران بار بکامت باد . لحظه ایست ان لحظه !!! ان لحظه ای که مرا با تمام وجود نازنینت طلب میکنی... کاش زمان متوقف شود. خلوتی دونفره ؛من و چشمان ناز تو, من و دستان کوچک ت ,عشق من و ارامش تو.. مادرانه هایم ارزانی ات مگر نمیدانند ارزوی من داشتن تو بود؟!! مگر نمیدانند من در تو خلاصه شده ام... مرا همین حس لحظات ناب بس است...! بی نظیرم؛برای من با تو بودن ودر کنار بابای مهربان ناب ت...
15 ارديبهشت 1391

زیبای من

تو که میخوابی دنیا هم میخوابد... ومعصومیتت؛ هزار برابر میشود... اصلا تو میشوی معصومیت محض! و عطرش همه جا را میگیرد... انقدر این لحظه را دوست دارم که میخواهم همان لحظه بنشینم و سیر تماشایت کنم! خوابت را ؛ خواب یک فرشته ی پاک. چه ناز و دلنشین میخوابی راستی...چشمهایت...همان هایی که عاشقشان هستم...حتی وقتی که بسته است زیباست...زیباترین... زیبای چشم سیا من تو که میخوابی شاید زمان هم محصور این معصومیت میشود و می ایستد می ایستد و خواب تو را تماشا میکند! خوابهایت پر از ارامش دخترم ...
15 ارديبهشت 1391

بدون عنوان

بند نمی آید دوست داشتنت... مثل انکه شاهرگ احساسم ؛ بریده باشد! دارم با لپ تاپ کار میکنم....دوتا دست کوچولو رو پشتم حس میکنم سرش رو پشتم میذاره برمیگردم و میگیرم و بغلش میکنم ،دوتا چشم معصوم میبینم و لبخندی که برای من همه چیز است توی اشپزخونه مشغولم...دوتا دست کوچولو قاشق رو از روی کابینت برمیداره میگیره و کم کم میخواد یاد بگیره کمک کردنو..و بالا رو نگاه میکنه...و من از بالا دوتا چشم معصوم و یه لبخند ناز و زیر گردن سفیدت رو میبینم....اخ فدات بشم النایم توی اتاقم دارم به کارام میرسم...یه صدای ناز میاد یه ملودی خاص...برمیگردم و تو چارچوب در یه دخترکوچولوی دوست داشتنی و دوتا چشم معصوم و یه لبخند بی نظیر....و دوباره صدام میکن...
15 ارديبهشت 1391

مادرانه ای نو!

  تغییر کرده ام حس میکنم....خیلی وقت است اما... این روزها ؛هربار تو را میبینم حسم قوی تر و افکارم پررنگ تر میشود تا قبل از این مادری بودم که مادرانه هایم را به پایت میریختم شاید رفتار تو متحولم کرد... فهمت...درکت...عکس العملت ... بزرگ شدی دخترم دیگر آن کوچکی که با هر صدایی میترسید ,نیستی... میترسی! اما میخواهی بدانی صدا از کجا بود؟! دختر کوچولوی من...حالا قبل از هر شیطنتی سرت را میچرخانی و من را پیدا میکنی...لبخندم را میخواهی برای ادامه دادن و بین شعر خواندن من....*یکیش به من اب داد یکیش به من نون داد* تو تکرار میکنی ابه ابه وانگشتان کوچکت را به علامت خواستن اب تکان میدهی... ...
15 ارديبهشت 1391

النا و عكسهاي ملوسكم

نمی دونم کی و کجا و در حق چه کسی یه کار خوب انجام دادم که خدا یادش موند و من رو لایق این همه خوشبختی دونست ..   که یه روزی یه فرشته آسمونی رو فرستاد رو زمین تا شیرینی همه لحطات من بشه .. الناي عزیزم ..الان يك سال و 7ماهه که لحطه به لحظه در کنارمی ............. دوستت دارم نازنینم و از خدا می خوام هیچ وقت تنهات نزاره وقتی خدا رو داری همه چی داری خــــــدا یا هزاران هزار بار ازت ممنوم که النا و شورهنگ رو به من دادی .. خودت حافظشون باش.       ...
3 ارديبهشت 1391

تولد شورهنگ بابایی

خوشحالم و هزاران بار خداي مهربان را شاكرم كه تو را به من هديه داد خوشحالم و به خود مي بالم كه هميشه تو را در كنارم دارم و چه لذت بخش است دوش به دوش تو قدم زدن ، و از آن شيرين تر با تو همكلام شدن ! عشق ،قلب كوچكم را از خود بي خود كرده ، چرا كه تنها تو را در ميان ديگران باور كرده است ! كاش زودتر از اينها تو را يافته بودم گل من . زيرا احساس ميكنم با عشق تازه متولد شده ام! حال ...تو مرا ليلاي خويش مي بنداري ، ومن تو را مجنون عشق مي نامم ! تو مرا براي خود مي داني ،من نيز تو را از براي قلب خود مي دانم. و چه زيباست لحظه ي رسيدن به اوج خوشبختي ، زماني كه هر دو ...
3 ارديبهشت 1391
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به Georgia می باشد